کد مطلب:280234 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

زندگی به شیوه معصومین و ترک روش دنیا پرستان
از جمله تكالیف انام، در غیبت امام (علیه الصلوة و السلام) به سیره و سلوك و طریق امام (ارواحنا فداه) راه رفتن و ترك بعضی حالات و سیره ی ابناء دنیا را كردن است. بدان كه سیره، سلوك و رفتاری كه پیغمبر خدا و ائمه ی هدی (صلی الله علیهم اجمعین) داشتند، همواره صحابه ی كبار و تابعین و الاتبار همان سیره و رفتار را پیشنهاد خود كرده به همان قسم راه می رفتند، و حتی المقدور جاهد و ساعی بودند كه از سیره ی اهل بیت معصومین (سلام الله علیهم) تخلف و تخطی ننمایند. و حال آنها در زمان رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همین قسم بود، تا پیغمبر خدا از دار فنا به عالم بقا رحلت فرمود. در زمان حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) اشخاصی كه ایمان صحیح داشتند، و از زمره ی منافقین و اهل دنیا خارج بودند، همواره سیره ی اهل بیت معصومین را (علیهم السلام) از دست نداده، با كمال فقر و فاقه و شدت زهادت و عبادت به سر می بردند و ابدا اعتنائی به دنیا و اهل دنیا نداشتند، و اشخاصی كه تاب و توانائی نداشتند، از آن حضرت (علیه السلام) منحرف شده به طرف اهالی دنیا رفتند، و از آخرت روی برتافتند. و امر همین طور دایر و سایر بود در اعصار خلفای راشدین و ائمه ی طاهرین (سلام الله علیهم اجمعین) تا زمان غیبت صغری، كه خواص اصحاب حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) نیز به همان سیره و طریقه ی اهل بیت راه می رفتند، و تمام اوقات شبانه روز خود را صرف طاعت و عبادت و ریاضت و بندگی می نمودند، و ابدا چشمی به زخارف



[ صفحه 259]



دنیویه نداشتند و تخم محبت دنیا را در دل نكاشتند، و در آناء لیل و نهار به عبادت پروردگار مستغرق و مشغول بودند. چنانكه در «كافی» است كه:

روزی حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در عراق نماز صبح را با مردم گزاردند و چون از نماز فارغ شدند، مردم را موعظه نموده و از خوف الهی گریانیدند و فرمودند:

ای مردم، به خدا قسم كه من یافتم در عهد حبیب خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) كسانی را كه صباح می نمودند و شام می نمودند پراكنده و پریشان احوال و غبارآلود و گرسنه، و پیشانی های ایشان پینه بسته مانند زانوهای شتر، و شب را به روز می آوردند در سجده ی پروردگار،و ایستادن از برای نماز، و چون از قیام باز می ماندند، پیشانیها و قدمهای خود را راحت می دادند به سجده كردن. و چون از سجده باز می ماندند، پیشانیهای خود را راحت و آرام می دادند به مناجات كردن با پروردگار، و سوال نمودن آزادی از آتش جهنم. به خدا قسم كه ایشان با این همه عبادت و طاعت، باز ترسان و لرزان و هراسان بودند.

چنانكه در «اختصاص» در حق عمرو بن عبدالله السبیعی می نویسد كه از جمله ثقات حضرت علی بن الحسین (علیهماالسلام) و اعبد اهل زمان خود بود و نبود در زمان او كسی اوثق از او در حدیث نزد تمام خاص و عام. و اهتمام او در عبادت و ریاضت به درجه ای بود كه چهل سال نماز صبح را با وضوی عشاء به جا آورد، و در هر شب یك ختم قرآن می نمود.

و نیز روایت است كه علی بن مهزیار چون آفتاب طلوع می كرد به سجده می رفت و سر بر نمی داشت تا برای هزار نفر از برادران خود دعا می كرد مثل آنچه از برای خود دعا كرده بود، و بر پیشانی او پینه ای بود مانند پینه ی زانوی شتر از بسیاری طول سجود. در «اقبال» ابن طاوس (قدس سره) است، می نویسد كه محمد بن ذكوان از اصحاب حضرت ابی عبدالله (علیه الصلوة والسلام) بود،



[ صفحه 260]



و معروف بود به محمد سجاد به جهت كثرت سجودش، و گفته اند كه آن قدر در سجده گریه كرد كه كور شد.

در «رجال» كشی (رحمه الله) روایت است كه:

فضل بن شاذان به نزد ابن ابی عمیر آمد، و او در سجده بود و سجده را بسیار طول داد، چون سر برداشت و طول سجده ی او را مذكور داشتند، گفت: اگر سجده ی جمیل بن دراج را می دیدی از سجده ی من تعجب نمی كردی. و ابن ابی عمیر گفت كه: اگر طول سجده ی معروف بن خربوز را می دیدی سجده ی مرا سهل می شمردی.

و نیز از فضل بن شاذان روایت كرده است كه:

حسن بن علی بن فضال به صحرا می رفت برای عبادت، و سجده ی شكر را چندان طول می داد كه مرغ می آمد و بر پشتش می نشست به گمان آنكه جامه ای است افتاده، و وحشیان بر دور او چرا می كردند و از او وحشت نمی كردند.

و نیز روایت كرده كه:

ابن ابی عمیر بعد از نماز صبح به سجده ی شكر سر می گذاشت و سر بر نمی داشت مگر وقت ظهر.

خلاصه، سیره وداب و دیدن علماء و فقهاء و عباد سابقین این بوده، چنانكه بخواهم از مرابت عبادات و ریاضات و مجاهدات نفسانیه كه محتمل می شدند، مرقوم نمایم، كتابی مخصوص خواهد شد. و همین سیره و سلوك معمول بود تا آن كه غیبت كبری در میان آمد، پیوسته علمای اعلام و فقهای كرام (رضوان الله تعالی علیهم) به سیره ی اهل بیت معصومین (صلی الله علیهم اجمعین) راه می رفتند، و چشمی به دنیا و اهل دنیا نداشتند، و بیرق ریاست و مرزبانی



[ صفحه 261]



نیفراشتند، همواره مشغول به تحصیل علم و عمل و ریاضات نفسانیه و تكمیل و تهذیب اخلاق و صفات انسانیه بودند تا آن كه بعضی از متشبهین به علماء و متلبسین به فقهاء و اراذل ناس و اشرار ارجاس و اهل كسالت و بطالت و زمره ی جهالت و رذالت، میش های باطن گرگ و كوچك علمان عمامه بزرگ، صوف پوشان بی صفا و رشته بندان بارشا، ملاحظه نمودند كه به واسطه ی تحصیل علم صوری صاحب ریاسات دنیویه و ذخایر معنویه می توان شد، آمدند و خود را متلبس به لباس علماء وزی فقها و عرفاء نمودند. چند كلمه ای از رؤس مسائل اواخر و اوائل فراگرفته خود را اعلم العلماء وافقه الفقهاء و اعراف العرفاء پنداشته، مشتی از مردمان بی سر و پا، و چند نفری از همج رعاء را تطمیع كرده، به دور خود جمع نموده، خود را عالم ربانی و حكیم صمدانی نموده، تمام اوقات را صرف پوشیدن لباسهای فاخره و طعامهای لذیذه و خیلهای نجیب و عمارات عالیه و بساتین و املاك عدیده و قصور مشیده و فروش ممهده نموده، چون كسی به آنها ایراد نماید كه: ای عارف ربانی وای آقای وحید العصر و الزمانی! این روش و سیره ای كه شما دارید سیره و سلوك ملوك و ابناء ملوك است، فورا چشمها را براق نموده و صدا را غلیظ و رگهای گردن را ضخیم كه:

من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؟

چگونه این آیه را نخوانند و جواب مدعی را ندهند؟ و حال آنكه پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) همین جواب و استدلال آنها را به اسامة بن زید خبر داده و آنها را در استدلال به این آیه و امثال آن تكذیب فرموده، چنانكه ابن فهد (قدس سره) در كتاب «تحصین» ذكر نموده كه:

حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رو به اسامة بن زید فرمود و بیان فرمود كه: ای اسامه، ملازم طریق حق باش و حذر كن از احتیاج داشتن به غیر و از آرایش خواهش های دنیا و خوشی به نعمتهای او و همیشه فرحناك بودن در او و طلب زیادتی عیش او. پس



[ صفحه 262]



اسامه گفت: یا رسول الله چه چیز است آسان ترین چیزی كه راه حق را به سبب او قطع توان كرد؟ فرمود: شب بیداری دائم، و تشنه بودن در روزهای گرم به سبب روزه داری، و بازداشتن نفس از خواهش های نفسانی، و ترك پیروی هوی و هوس شیطانی و دوری كردن از اهل دنیای فانی. ای اسامه، ملازم باش روزه داری را كه روزه نزدیك سازنده است بنده را به سوی خدای تعالی، و چیزی خوشتر نیست نزد خدای تعالی از بوی دهن روزه دار كه ترك كرده است خوردن و آشامیدن را از برای رضای پروردگار عالمیان، و اختیار كرده است او را بر ما سوای او و خریده است آخرت خود را به دنیا. پس اگر توانی كه مرگت در رسد و تو گرسنه باشی و جگرت تشنه باشد، بكن كه به سبب این می رسی به بلندترین منازل و مقام نیكان و شهداء و صالحان. ای اسامه، ملازم باش سجده كردن را كه بنده نزدیكتر است به خدای تعالی از همه ی اوقات وقتی كه در سجده باشد، و نیست بنده ای كه سجده كند از برای خدای تعالی، مگر آنكه بنویسد از برای او حسنه ای و محو كند از نامه ی اعمال او سیئه ای و بلند گرداند از برای او درجه ای و متوجه او شود به ذات مقدس خود و به او مباهات كند با ملائكه، ای اسامه، ملازم باش نماز كردن را كه نماز راس دین و ستون دین و بالاترین مواضع عالیه ی اوست. بترس ای اسامه، از دعای بندگان خدای تعالی كه كاسته اند بدنهای خود را، و مصاحبند با حزن و اندوه، و لاغر كرده اند گوشتها را و گداخته اند پیه ها را، و تشنه گردانیده اند جگرها را به سبب روزه داری، و سوخته اند پوستها را به بادهای گرم در طلب رضای حضرت باری، تا این كه پوشیده شده است چشمهای ایشان از غیر پروردگار، از جهت شوقی كه ایشان را هست به خدای خود كه یگانه و قهار است. به درستی كه خدای تعالی هرگاه نظر كند در ایشان مباهات می كند به ایشان با ملائكه و می پوشد ایشان را به پرده ی رحمت خود و به سبب ایشان



[ صفحه 263]



برطرف می كند سختی ها و فتنه ها را. پس گریست آن حضرت به حدی كه آواز گریه اش بلند شد و سخت شد گریه در گلو گرفتن و ناله كردن و بلند نفس زدن او. و مردم ترسیدند كه با آن حضرت حرف زنند و گمان بردند كه چیزی از آسمان حادث شده. پس آن حضرت سر به بالا كرده و آه سردی از دل بركشید و فرمود: واه واه، و بداحال این امت كه چه می رسد از ایشان به جماعتی كه اطاعت خدای تعالی كرده اند، چگونه می رانند و می روند و تكذیب می كنند و خوار و ذلیل می گردانند ایشان را از جهت آن كه اطاعت الهی كرده اند. آگاه باشید كه قیامت قائم نمی شود تا آن كه دشمنی كنند مردم با كسی كه اطاعت خدا كند، و دوست دارند كسی را كه بر خدا عاصی شود. روزی بر دین اسلام خواهند بود؟ فرمود: كجا است اسلام در چنین روزی ای عمر؟ اسلام در چنین روزی مثل غریبی است كه رانده شده باشد از شهر و دیار خود، در این روز برطرف می شود اسلام و باقی نمی ماند از او مگر نامی، و ناپدید می شود در او قرآن و باقی نمی ماند از او مگر نشانی. پس عمر گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)به چه سبب تكذیب می كنند كسی را كه اطاعت خدا می كند؟ فرمودند: ای عمر، واگذاشته اند در آن وقت مردم راه حق را و میل كرده اند به جانب دنیا و ترك كرده اند آخرت را، و می خورند چیزهای بسیار خوب و می پوشند لباسهای فاخر و خدمت ایشان می كنند غلامان فارس و روم. پس ایشان غذای خود سازند طعامهای خوب و شرابهای خوب لذیذ و بویهای خوش به كار برند و بناهای بلند مرتفع و خانه های زرنگار بسازند، و به مردم نمایند مجالس را و خود را آراسته كنند مردان ایشان همچنان كه آراسته كند زن خود را برای شوهر، و زنان خود را آراسته كنند به زیورها و جامه ها، وزی ایشان زی پادشاهان متكبر باشد و مباهات و تفاخر كنند با یكدیگر به



[ صفحه 264]



جاه و لباس، و دوستان خدا، لباس ایشان عبا باشد، و رنگهای ایشان شكسته از بیداری شب، و پشتهای ایشان خم است از ایستادن به نماز، و شكمهای ایشان به پشتشان چسبیده از بسیاری روزه گرفتن، و مشغول كنند خود را از ماسوای باری، و بكشند نفسهای خود رابه تشنگی از برای طلب رضای الهی و شوق به ثوابهای نامتناهی و خوف از عذابهای دردناك جهنم. پس هرگاه یكی از ایشان تكلم كند به حق و دم زند به راستی، به او گویند كه خاموش باش، تو رفیق شیطانی و سركرده ی گمراهانی، و تاویل كنند كلام خدای تعالی را برخلاف تاویلش و بگویند در جواب این كه چرا به زیورها و لباسهای فاخر خود را مزین می گردانید و طعامهای لذیذ را می خورید:

من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق.

یعنی كیست كه حرام گردانیده است زینتهائی را كه خدا به جهت بندگان خود آفریده و هم چنین طعامهای پاك و پاكیزه را.بدان ای اسامه كه منزلت كسی نزد خدای تعالی از همه كس بیشتر است در روز قیامت و ثواب كسی بزرگتر است و مقام كسی از همه كس گرامی تر است كه در دنیا اندوه او بسیار باشد از برای رضای خدا، این جماعتند نیكان و متقیان و خوبان اگر حاضر باشند ایشان را كسی نشناسد و اگر غایب شوند كسی طلب ایشان نكند. ای اسامه، این جماعت را می شناسند بقعه ها و گوشه های زمین، و می گریند برای ایشان هرگاه نیابند ایشان را محرابها. پس بگیر ایشان را از برای خود گنجی و ذخیره ای، شاید كه نجات یابی به سبب ایشان از سختی های دنیا و هولها وترسهای روز قیامت، و بپرهیز از اینكه واگذاری طریقی را كه ایشان درآنند و بر آن ثابتند، كه می لغزد قدمت و سرنگون در آتش می افتی. و بپرهیز ای اسامه، كه از جماعتی باشی كه می گویند شنیدیم و نمی شنوند.



[ صفحه 265]



آه آه از این اوضاعی كه یومنا هذا فراهم آمده. به خدا نمی دانم چگونه اوضاع و اساس و ریاست دنیویه چشم و گوش بعضی را كور و كر نموده كه ابدا در فكر زهادت و عبادت و سیره و سلوك اهل بیت معصومین (سلام الله تعالی علیهم اجمعین) نیستند. بلی، در لباس با ملوك و ابناء ملوك فرق دارند، ولی دراساس اوضاع دنیویه با آنها مماثل و مشاركند. نمی دانم این است سیره و سلوك اصحاب صاحب العصر و الزمان (ارواح العالمین فداه)؟ نه و الله، ابدا آن وجود مبارك راضی نیست و این گونه اشخاص را به ملازمت خود اختیار نخواهد فرمود، سیره و سلوك اهل بیت معصومین (علیهم السلام) نه این اوضاعی است كه مردمان این زمان بخصوص اكثر از صاحبان عمامه و خرقه و ردا و طیلسان و رشته و عبا پیشنهاد خود نموده اند، و دعوی محبت و مودت و نیابت امام خود را می نمایند. سیره و سلوك امام عصر را (ارواحنا فداه) اگر بخواهی بدانی، سیر كن در كتب احادیث و اخبار و مكارم اخلاق و آثار ائمه ی اطهار و صحابه ی كبار تا طریقه ی سیره ی آن حضرت و اصحاب آن حضرت را (ارواحنا فداه) مستحضر شوی. عالم جلیل و عامل نبیل شیخ عبدالله بن نور الله (طاب ثراهما) كه از جمله علمای معاصرین بل تلمیذ مجلسی (قدس سره) است، در كتاب «غیبت» خود - و استاد اعظم (مدظله) در «نجم ثاقب» - ذكر نموده اند چند خبری را كه ترجمه ی آنها این است:

شیخ كلینی (رحمه الله) روایت كرده از حضرت صادق (علیه السلام) در آخر خبر است كه آن حضرت به حماد بن عثمان فرمودند: هرگاه قائم ما اهل بیت خروج كند، می پوشد جامه ی علی را (علیه السلام) و رفتار می كند به سیره ی امیرالمومنین علی (علیه السلام).

شیخ نعمانی (رحمه الله) روایت كرده از آن جناب كه:

فرمود: چه تعجیل می كنند در خروج قائم (علیه السلام)؟ پس قسم به خدا كه نیست لباس او مگر غلیظ و نیست طعام او مگر درشت یابی خورش، و نیست كار مگر شمشیر و مردن زیر سایه ی شمشیر، و در خبر دیگر فرمود:



[ صفحه 266]



نیست طعام او مگر جوی زبر.

و نیز روایت نموده از خلاد كه گفت:

ذكر شد قائم (علیه السلام) در نزد حضرت رضا (علیه السلام). پس فرمودند: امروز شما آسوده و فارغ البال ترید تا آن روز. عرض كرد: چگونه است؟ فرمودند: هرگاه قائم ما خروج كند نیست مگر علقه یعنی خون و عرق، یعنی از كثرت كشتار و كشش، و قوم بر روی زینهای خودند، و نیست لباس قائم (علیه السلام) مگر غلیظ و نیست طعام او مگر خشن.

و از «دعوات» راوندی نقل كرده كه:

معلی بن خنیس به حضرت صادق (علیه السلام) عرضی كرد كه: این امر اگر در شما می شد هرآینه زندگی می كردیم با شما. فرمود: و الله اگر این امر برگردد به سوی ما هر آینه نیست مگر اكل درشت و لبس خشن. و به مفضل فرمودند: اگر این امر با ما شود هر آینه نیست مگر عیش رسول خدا و سیره ی امیرالمومنین (صلی الله علیهما و آلهما).

و نیز روایت كرده از مفضل كه:

گفت: بودم خدمت حضرت صادق (علیه السلام) در طواف. پس خطر كرد به سوی من و فرمود: ای مفضل، چه شده تو را كه مهموم باشی و رنگ متغیر شده؟ گفتم: فدای تو گردم نظر كردم به سوی بنی عباس و آنچه در دست ایشان است از ملك و سلطنت و جبروت اگر اینها برای شما بود، هر آینه ما هم با شما بودیم. فرمودند: ای مفضل اگر سلطنت به ما برگردد، نیست مگر تعب در شب و سیاحت در روز، یعنی برای عبادت و جهاد و خوردن طعام درشت و پوشیدن خشن روز، یعنی برای عبادت و جهاد و خوردن طعام درشت و پوشیدن خشن شبه امیرالمومنین (علیه السلام)، و الا پس آتش جهنم است. پس آن سلطنت از ما گرفته شد، می خوریم و می آشامیم، آیا دیدی ظلمی را كه خداوند آن را نعمت قرار داده باشد مثل این؟

و نیز در كتاب مزبور، روایت كرده از عمر و بن شمر گفت:

در خانه ی حضرت صادق (علیه السلام) بودم و خانه پر بود از مردم، و همه



[ صفحه 267]



رو به آن حضرت نموده سئوال نمی كردند از چیزی مگر آنكه جواب می فرمودند. پس من از گوشه ی خانه گریه كردم، فرمودند: چه تو را به گریه درآورده ای عمرو؟ گفتم: قربانت شوم، چگونه گریه نكنم؟ آیا در این امت مثل تو كسی هست و حال آن كه در به رویت بسته و در پس پرده نشسته؟ فرمودند: گریه مكن ای عمرو، غذای پاكیزه را می خوری و لباسهای نرم را می پوشی،و اگر بشود آنچه را كه تو می گوئی نیست مگر اكل جشب طعام درشت و لبس خشن مثل امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام). و الا، پس معالجه ی اغلال است در آتش جهنم.



با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست

یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن





[ صفحه 268]